هیــــــس...
اگه ماله منی...
اجازتم دست منه...
همه چیزتم مال منه...
پس چروک پیشونیتم مال منه...
تنها جایی که بت اجازه میدم ناراحت شی...
زیر تابوت منه...
پس فقط برام بخند...
گلایه ای نیست...!!!
اما...ضربه ی آخرراخدایم زد...
آن زمان که برای رفتنت استخاره کردم ...(خوب)آمد
به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن .
كسي هست كه عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست .
اشكهاي تو را پاك مي كند و دستهايت را صميمانه مي فشارد .
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت .
و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف مي زنند .
باور كن كه با او هرگز تنها نيستي. فقط كافيست عاشقانه به آسمان نگاه کنی
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…گاهی وسط خــــــــــیابان!!!ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند…تمامـــــــــت میکنند...
⇌ﺧـﯿﻠﯽ ﻭﻗـﺘــﻪ⇋. . .❕
ﺩﯾـﮕﻪ⇌ﻫﯿﭽﮑـﺲ⇋
⇌ﻣﻨــﻮ⇋ﻧﻤـﯿﻔـﻬـﻤﻪ . . .❗️
ﻣـﯿـﺪﻭﻧـﯽ⇋ ﺭﻓﯿــــﻖ⇌. . .⁉️
ﺭﺍﺳـﺘـﺶ ⇌ﺣﺎﻟﺸـﻮﻥ⇋ ﮐﻪ
ﺍﺯﺕ ⇌ﺑـﻬـﺘـﺮ⇋ﺑﺎﺷــﻪ ﻫﺎ. . .
ﻣﯿـﮕﻦ:
⇌ﺑﯿـﺨﯿـﺎﻝ⇋ ﺑـﺎﺑـﺎ. . .‼️
⇌ﺩﺭﺳــﺖ⇋ ﻣﯿـﺸـﻪ . . . ‼️
دل سـآده دآشتن
تـآوآن دآرد؛
هر روز بآید بدوزی
زخم هآیی که
از صدآقت خورده ای!!
باران که می بارد...
بدون چتر راه می افتم ...
من بغض می کنم...
آسمان گریه...
چه شد اخـرقسم هایت ؟!
قسم هایی که به جانم میخوردی ...
قسم هایی که به خدای بالاسـر میخوردی ...
حالا نه من هستم نه تو !
من در راه همان خدای بالاســر ...
تو در پی جــآن جانان دگـــر
اینم کادوی من
بروادامه مطلب تاببینی چی توشه
تمام شوقم این بود
رودها را یکی پس از دیگری کنار بگذارم
و به دریا برسم
به تو
به عمق یک آبی بیکران
به دنبال آرامش
امــا
برایم شدی همان طوفان ناخواسته
همان طوفانی که نه راه پس میگذارد
و نه را پیش
در تو غرق شدم
و خیره به نوری که در طی فرو رفتنم
به اعماق بی کسی از من دورتر و دورتر میشد...
حال
بگذار موج، این جسم بی جان
را به ساحل ببرد...
چـرا
نامهربانی می کنی؟!
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید، در پس این باران
گاه باید خندید، بر غمی بی پایان…
زندگی را با همین غم ها خوش است
با همین بیش و همین کم ها خوش است
زندگی را به خوبی باید آموخت
اهل صبر و غصه بود…
میگویــنــد : نویسندهها « سیــــــگار » میکشند…!
نقاشها « تابــــلـــــو »
زندانیها « تنهـایــی »
دزدها « ســَــــرک »
مریضها « درد »
بچهها « قــَد »
و من برای کشیدن
« نــفــــسهای تـــو » را انتخــاب میکنم …
همی گویی غمش را در دل نگهدار
نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟
هیــــــس...
اگه ماله منی...
اجازتم دست منه...
همه چیزتم مال منه...
پس چروک پیشونیتم مال منه...
تنها جایی که بت اجازه میدم ناراحت شی...
زیر تابوت منه...
پس فقط برام بخند...