مبارکه تولدت مبارک انشاالله ۱۲۰ ساله بشی امیدوارم ب همه ی آرزوات برسی
هی تو میدونی چیه؟؟؟
نه اگه میدونستی ک اینقد ریلکس نبودی البته شایدم میدونیو برات مهم نیس...
نمیدونم چطور تونستی ازم بگذری من ک جونمم میدادم برات ولی بد کردی باهام اما اشکال نداره فهمیدم ک نباس به کسی اعتماد کرد ...
باهام کاری کردی ک نتونم دیگه عاشق شم تا ابد .کاری کردی دیگه راضی ب دیدنت نیستم اخه میدونی چیه طاقته دیدنتو ندارم تا وقتی نمیبینمت خوبم به تموم قولایی ک به خودم دادم عمل میکنم ولی .. امان از اینکه برای ی لحظه ببینمت تموم نقشه هام نقشه بر اب میشه یادم میره هرچی بوده ولی دیگه مثل گذشته ها نیستم میبینمت دلم خوشحال نمیشه برعکس حالم بد میشه یاده قبلنا میفتم ک چ جور ساده بودم باورت کردم خعلی راحت باورت کردم خعلی راحت خعلی....
هی خداااا چ میشه کرد نادون بودمو البته عاشق الانم عاشقم ولی از نوع شکسته شدش ...
اره خدا ادامه میدم با تموم کابوسایی ک بادیدنش میبینم با شبایی ک نمیگذره اره من سر میکنم ولی خب یه خورده سخته ...
نمیدانم توهم یادمن هستی یافقط منم که هرلحظه وهرثانیه وهمه جابه
توفکرمیکنم
گاهی فکرمیکنم دیوانه ای بیش نستم که به کسی می اندیشم که حتی نمیدانم
لحظه ای یاثانیه ای خیالش به یادمن می افتد یانه!!!
نمی دانم که توبه چه کسی می اندیشی به کسی که به اندازه ی من تورادوست
دارد؟؟؟؟
به کسی که به اندازه من به عشق توپایبند است یانه؟؟؟
به کسی که به اندازه من
آنقدرصبورباشدکه بتواند هرلحظه بی توجهی وهرلحظه بی محلی هایت رابه دل نگیرد!!!
کسی که همه آمدن ورفتن هایت وهمه قول وقرارهایی که زیرپاگذاشته ای رافراموش کندوبازدوستت داشته باشد
گاهی به عشق پوچ خودمیخندم ......به عشقی که حتی لحظه ای ازآن هم بی
نام توگذرنمیکند...عشقی که حس میکنم
آنقدر دروجودم فرورفته که حتی نفس هایی که میکشم نام ویادتورافریادمیزند.......
نه آرامشت را
به چشمـﮯ
وابسته کن،
نه دستت را
به گرماے دستـﮯ
دلـــــــــخوش…
چشمها بسته میشوند و
دستــها مشت میشوند…
و تو مـﮯمانـﮯ و
یک
دنــــــــیا
تــــــــــنهائی
…
شِنْیدَمْ میگَنْ توْ اوُنْ دُنْیٰا تَمٰامِ اَعْضٰایِ بَدَنْ حَرْفْ مــْیزَنَنْ…
خُدٰا کُنِِِهْْ دِلََََمْ لـٰالْ بِِِمُوْنِِهْ….
طـٰاقََتِِ اََشْْکِِِِ خُُُُدٰا رٰا نَدٰارَََمْ
یــــِــــکاری کـــــُــــن کـــــِــه اشکـــــــــات خـــــَــــنده بـــــِـشَـــن
×
×
×
بـــــِـــگو بـــِ دَرَکــــــ کــــِ مُشــــــکلاتـ حَـــــل نمیـــــــشــَن …
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ اهنگا
ﺑــﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧــــا
ﺑــﻪ ﺑﻌﻀﯽحرفا
…
ﻟﻌﻨﺘﯿﺎ ﺁﺩﻣﻮ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾـــﯽ ﮐــــﻪ ﻭﺍﺳـــﻪ ﺍﺯ ﺑﯿــﻦ ﺑُـــﺮﺩﻧـﺶ
ﺍﺯ ﺫﻫـﻨـﺖ
ﻭﯾــــﺮﻭﻥ ﺷــــــﺪﯼ
…
ﭼﺮﺍ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟؟؟
ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ،ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ!
ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺖ،ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮐﻢ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ ﺁﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﯼ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻮﺩ!
ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﯾﮏ ﺍﺩﻡ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ!!!
زندگی
خواهم کرد
نه در انبوه تصاویر و تعابیر سیاه
زندگی خواهم کرد
پشت یک پنجره ی باز شده رو به عبور،
در دل غربت یک دانه ی پنهان شده در بستر خاک،
مثل یک ذرّه ی رقصنده به موسیقی نور
فارغ از ثانیه هایی که مرا می پویند،
فارغ از خاطره هایی که مرا می جویند،
زیر امنیّتِ بی منّتِ یک سنگ سپید
با صمیمانه ترین واژه ی ابراز امید
در تنِ تُردترین ریشه که لمسم کند از عمق زمین،
نور خواهم نوشید
شور خواهم پاشید
خالی از وسوسه، افسوس، فریب.
بی تعلق به زمان..بی تعلق به مکان
من در آغوش پر از مهر زمین
من در آرامش بی خدشه ی خاک
تهی ازبغض و پریشانی و درد
زندگی خواهم کرد
….
مــ♥ـن تکـــرار نمیشوم
ولــــــی…
یـــــک روز می رسد…
یک مـــــلافه ی سفـــــید پــــــــــایان مـــــی دهد…
به مـــــ♥ـــــن…
به شیـــــطنت هایم…
به بازیـــــگوشی هـــــایم…
به خـــــــ♥ـــنده های بلـــــندم…
روزی که هـــــمه با دیـــــدن عکـــ♥ــسم بغـــــض می کنند و می گویند:
دیــــــــــوانه دلـــــــ♥ـــمان برای شـــــوخی هـــــایت تنـــ♥ــگ شد
داغـــونی اَم از آنجـــا شــــروع شُـــــد کــــه فَهمیـــــدَم . . .
از میـــان ایـــــن همــــه “بـــود” مَــن در آرزوی یکــــی اَم
کـــه ” نَبــــود “
♥
عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی
که پنهان کردن یک عشق یعنی اوج ویرانی !
دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات ، اما
نجابت می کند مانند بانو های ایرانی …
تحمل کردن این راز از من سخت و دشوار است
که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی
غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه
تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی!
مرا باور کنی شاید به راه عشق برگردم
نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی !
” عزیزم دوستت دارم ” غم این جمله را دیدی ؟!
تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی ….
♥
کنارم باش….
******************************************************************************************
کوله بارم بر دوش ٬
سفری می باید ٬ سفری تا
ته تنهایی محض
هر کجا لرزیدی ٬ از سفر ترسیدی
فقط آهسته بگو :
من خدا را دارم
****************************************************************************************
خدایا…
گاهے دنیا و نامرادی هایش دلم را به درد مےآورد..
اما برق امید به تو از چشمانـم نمےرود،
خوب مےدانم هوای دلـم را داری
وقتے تو را دارم، غمے نیسـت..
****************************************************************************************
میدانی غم من به هر وسعت که باشد،باشد!
او کس تمام بی کسی هایم شده
او همیشه،هر کجا یارم شده
در همه اوقات عمر او وفادارم شده
مانده با من تا ته هر راه و بیراه...
میدانی چه می گویم؟
غم من سخت عمیق است ولی،یاد او میرود تا عمق قلبم،می کند غوغا...
او سرشته با کلافی از محبت تار و پودم را....
آری خداوندا
بی تو بودن مرگ من است...
****************************************************************************************
خطا از من است ، می دانم …
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …
خدایا ؛؛ رهایم نکن .....
****************************************************************************************
خــــــدای عـــــزیز و مــــهربان!
مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی
ساحل وجودم را در بر میگیرد
و به دستِ قدرت تو ،
تمام تیرهای بلا شکسته می شود...
تو هر زمان با من و در کنار من بوده ایی
من در "گهواره ی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
پس ای "خـــــداے "مهربانم...
به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظه هایت ،
وجود زمینیَم را ملکوتی گردان...
تا آنچه تو میخواهی باشم
و از آنچه من هستم "رها" شوم ،
که تو... بی نیاز و من "غرق" نیازم
فرق آرامش و آسایش:
آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونی است.
مردم ممکن است آسایش زیادی باشند، اما معدود افرادی هستند که در آرامش زندگی میکنند.
آسایش یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست می آید هرآنچه دلشان بخواهد میخرند، هر کجا بخواهند میروند و ...
آرامش را کسانی دارند که از درون سالم و سلامت هستند.
شاید بی چیز باشند اما دلشان خوش است به آنچه دارند راضی هستند.
چه خوب میشد که ما در عین آسایش، آرامش هم همراهمون بود.
آرامش + آسایش = خوشبختی