آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
ﻧﺨﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ
ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ
ﺩﻗﯿﻘﻪﻫﺎ
ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ
ﺭﻭﺯﻫﺎ …
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﯾﯽ
ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ
ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭُ
ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ
اين
جا سرزمين واژگان واژگون است .
اين جا گنج ، جنگ مي شود ...
درمان ، نامرد ...
قهقه ، هق هق ...
اما دزد همان دزد است و درد همان درد !...
به هركس كه مي نگرم در شكايت است.
عجيب است پس شادي هاي اين دنيا از آن كيست ؟
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی ! یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
میبینی حتی در شب عروسی تو سنگ تمام گذاشته اند دل ِ خونین چشم ِ اشکبار قلب ِ غمبار تن ِ لرزانم عجب بشکن بشکنی میکنند پس چرا وایستاده ای؟ برقص عشقم با عشقت !که مجلس بی ریاست راستی گفتم گوسفند را رها کنند دیگر نیاز به قربانی نیست خونباره های اشکم به زیر پاهایتان تضمین خوبی ست برای خوشبختی !!!.....هی غریبه شب عروسی کت و شلوار سیاهش را به او بپوشان رنگ سیاه به مرد من خیلی می آید کراواتش را خودت سفت کن این کار را دوست دارد وقتی دستانت را میگیرد خودت را در آغوش او بینداز با این کار احساس ارامش میکند زحمت تاج عروس را نکش سلیقه اش را خوب میدانم برایت گرفته است خلاصه کنم غریبه !!!.....جان تو و جان مرد من
دیــروز را به یاد بــیاوری
انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری . . .!!!
و حال هــم که
گاهی فــقــط دلــت میخواهــد
زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری
وگوشــه ای از گوشــه تــرین گوشه ای که می شــناسی
بـنـشینی و فـقـط نــگاه کـنی . . .!!!
گاهی دلگــیری
شایــد از خودت ....!!!
از در و دیوار قلبم نم دلتنگی میباره ، بگو که دستات هنوزم واسه من یه چتری داره دستامو تنها گذاشتی تو نمیدونی چیه دردم ، از همون لحظه که رفتی دیگه زندگی نکردم خاطراتت مونده اینجا اما آرومم نکرده ، به خدا دلتنگیهامو ذره ای هم کم نکرده حتی واسه یه لحظه جای پاهات گم نمیشه ، هرچی که سرم شلوغ شد جای خالیت پر نمیشه