آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!
درجلسه امتحان عشق.......
من ماندم ویک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
ویک بغل تنهائی ودلتنگی
درد دل من در این کاغدکوچک جا نمیشود
دراین سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند
وبرگه سفیدم .....!
عاشقانه قطره ها را به آغوش میکشد
عشق تونوشتنی نیست !
باتو ......
دربرگه ام نار کناره آن
قطره اشک یک قلب میکشم
وقت تمام است
برگه ها بالا !
شاید قشنگ ترین دیالوگ دنیا آنجاست
که پدر ژپتو به پینوکیو گفت:
پینوکیو...چوبی بمان، آدم هاسنگی اند، دنیایشان قشنگ نیست...
برای امروز عهدی میبندم
تا زیباترین ها را برایت به ارمغان آورم
چرا که خداوند زیباترین طلوعش را
همراه با شادابی طبیعت خالصانه نثارم کرده است
و این زیبا نوید بخش بخششی دیگر است.
کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند
انگار در پس تنهایی
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.